سخنرانی و انتقاد از وضعیت موجود کشور
درگذشت سید احمد خمینی دقیقا چند روز پس از سخنرانی ایشان که بخشهای زیادی از آن انتقاد از وضعیت موجود در کشور بود رخ داد. این سخنرانی درهفته نامه امید جوان مورخ یکشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۷۳، شماره ۲۱۴، ص ۳-۴ منتشر شده بود:
|
|
«الان داخل شانزدهمین سال از عمر انقلاب اسلامی هستیم و هنوز بعضی از مسئولین، حتی مسئولین نهادهایی که پس از انقلاب تاسیس شده اند، مشکلات مدیریتی و مسایل خود را به گردن رژیم گذشته می اندازند و ندانم کاری های خود را ناشی از مشکلات بجا مانده از رژیم طاغوت می دانند! ایضا بعضی ها همه نقاط ضعف و بی کفایتی خود را با هیاهو به گردن استکبار جهانی و آمریکا انداخته و از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنند!»
«…[ناخوانا]… مشکلات و مسایل ما به کارشکنی آمریکا و ضدیت صهیونیست ها برمی گردد شکی نیست اما گسترش فساد اداری و رشوه خواری در ادارات و موسسات دولتی به خودمان بر می گردد. اتخاذ تصمیمات نابخردانه درباره ذخایر ارزی مملکت توسط خودمان بوده است.»
«آقای دکتر کاشان (حاج اصغر آقافخریه!) در زمان تصدی پست معاونت ارزی بانک مرکزی مملکت در خزانه بانک را باز کرد و به هر دلال و قاچاقچی و چاقوکش 5 هزار دلار تقدیم کرد و روزانه میلیونها دلار ذخایر ارزی بانک مرکزی را به جیب گانگسترها ریخت. آیا این نقشه تهی کردن خزانه ارزی مملکت را آمریکای جنایت کار جلوی حاج اصغر آقا گذاشته بود و یا به تصمیم گیری نابخردانه شخص او مربوط می شد؟ آیا این بابا رئیس بزگتری نداشت تا جلوی کار اورا بگیرد؟»
«میلیاردها ریال بیت المال هزینه ساخت پل هوایی می شود و ناگهان صدها تن سیمان و بتن و میل گرد روی سر رهگذران آوار می شود و جان عده ای را می گیرد. آیا سهل انگاری ساختن یک سازه بتنی توطئه آمریکای جنایتکار بوده است؟»
«ضعف مدیریتی و امنیت پرواز باعث سقوط پی درپی هواپیماهای مسافربری سیویل و نظامی می شود و هنوز مرکب خبر سقوط هواپیمای فوکر و آسمان خشک نشده خبر سقوط طیاره دیگری منتشر می شود. آیا این هم از توطئه آمریکاست؟»
«از یک طرف آقایان مرتبا مشکلات مملکت را به گردن نیروهای ناشناخته و استکبار موهوم می اندازند، و مرتبا می گویند در محاصره اقتصادی و غیره و ذالک هستیم. و از طرف دیگر عده ای از رجال می گویند ما چیزی نداریم که بخواهیم به آمریکا بفروشیم و احتیاجات خودمان را به نحو احسن از سایر کشورهای اروپایی و ژاپن تامین کرده و نیازی به آمریکا نداریم! بنابراین اثر محاصره اقتصادی آمریکا مردود است و به اعتراف خود آقایان تاثیری در حال و روز ما ندارد! در ثانی اگر قرار بود محاصره اقتصادی آمریکا موثر باشد تا به حال باید دولت کوبا و ملت کوبا و کشور کوبا با طی چهاردهه گذشته که در محاصره کامل دریایی آمریکا قراردارد از بیخ و بن مضمحل شده باشد.»
«آیا آمریکا به ما گفت که دور دنیا راه بیفتیم و از هر کشور و دولتی که سر راهمان بود چند صد میلیون و چندین میلیارد دلار وام بگیریم و مملکت را زیر بار استقراض خارجی ببریم؟! … یک مدت ایام ماه عسل بود، آقایان از دردسر جنگ فراغت یافته و پول های موجود را هزینه می کردند. دوستان انقلاب و نظام مرتبا حرص می خوردند و مضرات دریافت وام های سنگین خارجی را گوشزد می کردند اما آقایان در مصاحبه های خود دریافت هرگونه وجهی را از کشورهای خارجی تکذیب کرده و با قاطعیت می گفتند ما هیچگونه بدهی خارجی نداریم.»
«حالا اعلام می شود که صحبت از 35 تا 40 میلیارد دلار بدهی است و هر چند هفته یکبار اخبار مربوط به نحوه پرداخت بدهی ها به آلمان و فرانسه و انگلیس و هلند و کره و ژاپن وبعضی ممالک دور و نزدیک در جراید چاپ می شود و یک نفر هم نیست که این روزنامه ها را بردارد ببرد بگذارد جلوی برادر دکتر عادلی رئیس کل سابق بانک مرکزی و دکتر نوربخش وزیر سابق دارایی و از آقایان بپرسد که مگر شما نمی گفتید ما صنار به ممالک خارجی بدهکار نیستیم؟!»
ماه نامه سیاسی فرهنگی نسیم بیداری - سال اول – شماره 8 – تیر و مرداد 1389 |
چند روز پس از انتشار این سخنرانی، ناگهان خبر رسید، سید احمد خمینی در گذشته است. همین متن کافی بود تا گمانه زنیها در باره علت مرگ مشکوک فرزند رهبر انقلاب آغاز شود. اگر چه منابع دولتی علت مرگ او را سکته قلبی اعلام کردند، اما عمادالدین باقی، چند سال بعد، مدعی شد که او نیز قربانی قتلهای زنجیرهای شده است. گفتنی است که در جریان اعترافات سعید امامی، وی به قتل سید احمد خمینی اعتراف کرده بود و عماد الدین باقی با مطرح کردن آن، جنجالی به پا کرد که با نامه تأیید سید حسن خمینی مهر تأییدی بر ادعاهای باقی زده شد. ماهنامه نسیم بیداری در شماره هشتم خود که در تاریخ تیرماه 1389 منتشر شد در این مورد می نویسد:
«منابع رسمی علت فوت را سکته قلبی تشخیص داده بودند و علایمی از مشکوک بودن مرگ را گزارش نداده بودند. پرونده فوت او برای چند سال مسکوت ماند تا اینکه بعد از ماجرای قتل های زنجیره ای پاییز 1377 و بحث هایی که در این زمینه در مطبوعات ایران جریان داشت، عمادالدین باقی از چهره های مطبوعاتی، نقل قولی از سید حسن خمینی فرزند حاج احمد خمینی را فاش ساخت که گمانه ها درباره به قتل رسیدن حاج احمد خمینی را تقویت می کرد؛ به گفته باقی حجت الاسلام نیازی، رئیس دادگاه نیروهای مسلح که پرونده رسیدگی به این ماجرا به وی سپرده شده بود به سید حسن خمینی گفته بود مجرمان قتل های زنجیره ای به قتل حاج احمد خمینی اعتراف کرده اند. این افشاگری باقی از سوی نیازی تکذیب شد و او به اتهام نشر اکاذیب تحت تعقیب قرار گرفت، اما ماجرا در اینجا خاتمه پیدا نکرد و باقی از سید حسن خمینی خواست که در زمینه درستی یا نادرستی گفته های او اظهار نظر کند و درست برخلاف آن چه بسیاری از ناظران انتظار داشتند، سید حسن خمینی با نگارش نامه ای درستی اظهارات عمادالدین را تأیید کرد.»
همچنین در گزارشات زیادی اعلام شده است که دکتر جمشید پرتوی متخصص
بیماریهای قلبی و پزشک احمد خمینی در منزل خود در همسایگی منزل رییس جمهور در دی ماه ۷۷ به قتل رسید.
انتشار بخش هایی از بازجویی سعید امامی
سعید امامی: فلاحیان به من دستور حذف سید
احمد خمینی را داد
"متأسفانه حاج احمد آقا به راه یک طرفه بدی وارد شده بود که برگشت نداشت. وقتی دستور حذف حاج احمد آقا را فلاحیان (وزیر وقت اطلاعات و عضو فعلی خبرگان) به من ابلاغ کرد مضطرب شدم و حتی به تردید فرو رفتم. دو روز بعد همراه با فلاحیان به دیدار آیتالله مصباح رفتیم، آقایان محسنی اژهای و بادامچیان هم آنجا بودند البته بعدا” حاج آقا خوشوقت هم از بیت آمدند آنجا و نظر جمع بر این بود که نباید به کسانی که با ولی امر مسلمین خصومت میکنند، رحم کرد."
متن این بخش از بازجویی که به نوشته جرس گوشه کوچکی از صدها صفحه و سند از قتل های زنجیره ای مخالفان و دگراندیشان، که دایره آن از سیاسیون، تا نویسندگان و هنرمندان و روحانیون و کشیشان را در بر می گرفت، به شرح زیر است:
"من از آغاز انقلاب تا به امروز سرباز گوش به فرمان نظام مقدس اسلامی و مقام ولایت بوده و هستم، هیچگاه بدون کسب اجازه و یا بدون دستورات مقامات عالی نظام کاری انجام ندادهام. هرچه را که به صلاح نظام و اسلام دانستهام به عنوان پیشنهاد به مسئولانم ارائه کردهام. من خود را گناهکار نمیدانم. کسانی که حذف شدهاند، مرتد، ناصبی و محارب بودهاند. حکم مجازات آنها مثل همیشه به ما تکلیف شده است و ما آنچه کردهایم اجرای تکالیف شرعی بوده است نه قتل و جنایت … حکم اعدام داریوش فروهر و پروانه اسکندری را به روال معمول همیشگی حجتالاسلام علی فلاحیان به من داد. احکام اعدام سایر محاربین قبلا” در زمان وزارت فلاحیان صادر شده بود. از مدتها پیش قرار بر این بود که عوامل مؤثر فرهنگی وابسته که توطئه تهاجم فرهنگی را در ایران پیاده میکردند و جمعا” صد نفر بودند اعدام شوند.حکم حذف 29 نفر از نویسندگان از مدتها پیش مشخص و احکام قبلا” صادر شده بود که در مورد 7 تن از آن عناصر احکام در دوره وزارت علی فلاحیان اجرا شده بود.
وقتی حکم اعدام فروهر به ما ابلاغ شد پرسیدیم که تکلیف احکام معطل مانده اعضای کانون نویسندگان چه میشود که حاج آقا دری نیز گفتند هرچه سریعتر اقدام شود بهتر است و این بار نیز مثل ماقبل انجام شد با فرق اینکه بجای ابلاغ از سوی فلاحیان امور از طریق حاج آقا دری نجفآبادی هماهنگ میشد.» در جلد 16 پرونده صفحه 384 پرونده بازجویی سعید امامی نیز ، هنگامی که بازجو از امامی سؤال می کند که آیا اعدامها رویه امنیتی داشت و با حکم “حفظ نظام از واجبات است” انجام میشد یا حکمهای موضوعی نیز داشت ، سعید امامی پاسخی می دهد که شابد بتوان آنرا مهم ترین فراز بازجوئیهای وی تلقی نمود. وی در جواب میگوید: « فلاحیان با وجود آنکه خود حاکم شرع بود، اما معمولا” و در موارد حساس احکام حذف محاربان را شخصا” صادر نمیکرد. او این احکام را از آیتالله خوشوقت، آیتالله مصباح، آیتالله خزعلی، آیتالله جنتی و گاها” نیز از حجتالاسلام محسنی اژهای دریافت میکرد و بدست ما میداد. ما فقط به آقایان اخبار و اطلاعات میرساندیم و بعد هم منتظر دستور میماندیم. مثلا” وقتی باخبر شدیم که حاج احمد آقا در جلسات خصوصی به مسئولان نظام و حتی به ولایت امر اهانت میکند. آنرا ارجاع دادیم و بلافاصله دستور آمد که همه رفت و آمدهای ایشان را زیر نظر بگیرید و از مکالمات و ملاقاتهای ایشان نوار تهیه کنید. ما هم بمدت یکسال همین کار را کردیم. متأسفانه حاج احمد آقا به راه یک طرفه بدی وارد شده بود که برگشت نداشت. وقتی دستور حذف حاج احمد آقا را آقای فلاحیان به من ابلاغ کرد مضطرب شدم و حتی به تردید فرو رفتم. دو روز بعد همراه با آقای فلاحیان به دیدار آیتالله مصباح رفتیم، آقایان محسنی اژهای و بادامچیان هم آنجا بودند البته بعدا” حاج آقا خوشوقت هم از بیت آمدند آنجا و نظر جمع بر این بود که نباید به کسانی که با ولی امر مسلمین خصومت میکنند، رحم کرد."
تهدید به روشنگری در نامه دلجویی مهدی کروبی به سید حسن خمینی
پس از اتفاقات حین سخنرانی سید حسن خمینی در خرداد 89، مهدی کروبی در نامه ای خطاب به فرزند سید احمد خمینی، نوشت:
"امروز مروج و مفسر خط امام کسانی شدهاند که در برابر امام صف بندی کرده بودند و یاور شرکاء در قتلهای زنجیرهای بودند."
او همچنین در قسمتی از نامه به وصیت دستکاری شده احمد خمینی اشاره می کند و می نویسد:
"چنانچه نیروهای خبیث پشت پرده از تکرار این گستاخی ها پرهیز و خودداری نکنند، جفاها، ستمها و فشارهایی که به مرحوم حاج سید احمد آقا وارد کردند همچنین افراد و اشخاصی که برای تحقیر و توهین به فرزندان آن عزیز سفر کرده وصیت دست کاری شده منتشر می کنند از حوادثی که بر او رفت برای ملت شریف ایران و همچنین آیندگان روشنگری خواهیم کرد ، تا عدم صداقت آنها برای مردم ثابت شده و بیشتر بدانند که برای آقایان همه چیز ابزاری است."
شاید بازگویی خاطرات ناگفته و انتشار قسمت های حذف شده از وصیت سید احمد خمینی برای حل معمای این پرونده موثر باشد تا نفرات پشت پرده این قتل و جنایات دیگر روز به روز رسوا تر گردند.
-----------------------------------------------------------------------------------------
روزی روزگاری این سید احمد با شیخ بهرمان هر کاری که میخواستند کردند و سید علی اگر یک کار کرده باشه که شاید برای خودش درست باشه همین سر وته کردن سید احمد بود و چقدر هم در هنگامه مناسبی حالا هم توله سید احمد سید حسن لپ هاش گل انداخته و فقط بچه اضافه میکنه و میخوره عین خرس شده
پاسخحذف